کتاب جامعهشناسی کجروی، جلد اول(جلدکتاب)، اثر: دکتر علی سلیمی, دکتر محمد داوودی.
دربارە :
مجموعه حاضر، محصول مقدماتی طرح پژوهشی است که بنا دارد فهم اجتماعی «کجروی» را به دیدگاههای اسلامی پیوند بزند و حاصل را در قالب الگویی نظری به جامعه علمی عرضه کند. مقدمه کتاب به پیشینه، منابع، روشهای شناخت، ویژگیها و واقعیتهای علمورزی در حوزه «جامعهشناسی کجروی» پرداخته است. فصل نخست، چیستی کجروی و طبیعت اجتماعی آن را با هدف شناخت مفهوم، طبیعت و ویژگیهایش تحلیل میکند. فصل دوم، کار را با بررسی نکات شایان توجه در شناخت صحیح قشرها، گروهها و افرادی پیمیگیرد که پدیدآورنده رفتارهای کجروانه در جامعهاند. فصل سوم، دربردارنده تبیینهای کجروی و مفهوم و ویژگیهای تبیین در علوم اجتماعی و قلمرو مطالعه جرم و کجروی است و فصل چهارم، با بیان پیشنهادهای کنترلی تبیینهای کجروی و مکانیسمها و راهکارهای کنترل اجتماعی، گامی در راه معرفی این گستره برمیدارد. کجروی همه جا هست و در همه جا آثاری بر جا میگذارد. کجروی نشان خود را بر همه چیز و همه کس مینهد؛ بر آنانی که آن را گذارش میکنند و برا آنانی که از آن منتفع میشوند یا کسانی که بدان دچار میشوند؛ بر کسانیکه خلاقانه آن را توصیف میکنند و بر زمینه هایی که کجروی در آن صورت میگیرد. در بیانی بهتر، تقریبا هر محیط ساخته دست بشر را میتوان به عنوان سندی بر نتایج واکنشهای او در برابر کجروی تفسیر کرد.1
پیشینه :
دورههای آغازین تحلیل کجروی در تمدن مغرب زمین؛ شاهد مباحثی صرفاً نظری و متکی بر مواضعی فلسفی یا مذهبی است. بررسی اين نظرات نشان میدهد که اندیشمندان آن دورههاء به اثرپذیری کجروی از علل گوناگون و ابعاد متفاوت اثرپذیری توجه داشتهاند. نخستین گونههای این سخنان را میتوان در «دوران پونان باستان» دید. برای نمونه؛ افلاطون و ارسطو در همان حال که وقوع جرم را به عواطف و انگیزههایی درونی نسبت میدهند از امکان تأثیرگذار بودن «تشکیلات اجتماعی و اقتصادی» سخن میگوبند و «فقر» را دیکی از شرایط مساعل» شکلگیری و گسترش جرم قلمداد میکنند. در گام بعد نگاه به «تمدن روم» متوجه میشود که «در این موضوع نکتهای ندارد» و در حقوق جزای «اساسا تجربی» آن «هیچ تلاش ارزشمندی به چشم نمیخورد). در ادبیات لاتين و آثار ادبی و اخلاقی این دوران «جز کلیاتی مرسوم دربار فقر و بدبختی؛ چیزی دیده نمیشود». همین خلاً در «ادییات دوران آبای کلیسا» «تکرار» میشود؛ و آنگاه بیتوجهی و سکوت در قرون وسطی که تا «دوران رنسانس» ادامه مییابد. در قرون وسطی «فقط یک [یا دو] نام مهم قابل ذکر است»: توماس مور2 که در قرن شانزدهم توجه خود را به «علل اجتماعی جرم» مبذول داشت و هرچند «کوشید تا ریشەی این علل را کشف کند اما صدای او به گوش کسی نرسید»3؛ و فرانسیس بیکن4 " که در قرن هندهم مدعی شد «فرصتها دزد را میسازد»5. در این دوره؛ همچنین گونههایی خاص از «باورهای غیرعقلانی» بر اندیشهها سایه افکنده است. از یک سو خاطرنشان میشود که «کسانی که هنجارهای اجتماعی و آيينها و مناسک دینی را نقض میکنند یا جادوگرند یا به تسخیر شیاطین در آمدهاند»؛ پس، روش مناسب برخورد با آنان؛ زنده زنده سوزاندن است. این شیوه تا قرن هفدهم به قوت خود باقی میماند. از سوی دیگر تأکید میشود که:
برخی خانوادهها؛ فرزندانی بیثبات و دارای اختلال مشاعر به جامعه خواهند فرستاد که وصلههایی ناجور برای اجتماع اند. دلیل این وضع هم آسیب دیدگی ارثی است که از اصل و نسب حقیر6 آنان ناشی میشود7.
سرانجام، هرچند با تأخیری بسیار سکوت این دوره جای خود را به «قرن روشنگری» میدهد. این قرن؛ شاهد مبارزات فیلسوفانی اجتماعی (مانند شارل دو مونتسکیو8 ژان ژاک روسو9 ولتر10و دیدرو11) است که زیر لوای «طرفداری از بشریت و آزاداندیشی» بپا خاستند؛ با تکیه بر نحلهٌ فلسفی رایج آن دوران (با مکتب «فایده گرایی 12 مفاهیم اختیار تصمیمگیری منفعتطلبانه و همچنین کاستیهای قرارداد اجتماعی را در تحلیل رفتارهای کجروانه به کار گرفتند و با بازنگری در مفهوم قانون و عدالت به جدال با نظام خودسرانهُ مجازات و نابرابریها و بیرحمیهای حاکم در آن پرداختند.
Downes. D & P.Rock(1998).Undrestanding Deviarce..p.46-ص.٥ ↩︎
Thomas More (Morus) (1478-1535). ↩︎
رک. لویبرول, هانری؛ «مسائل جامعهشناسی جزایی»: ص ۱۴ افزودههای درون قلاب از نویسندگان حاضر است. ↩︎
Francis Bacon (1561-1626). ↩︎
Wrightsman, L.S., et.al. (1998). Psychology and the Legal System. p. 102. ↩︎
interior blood. ↩︎
Weber, E. (1971). A Modem History of Europe. New 1 Ji «Siegel, Ll. (1998). Criminology. p. 8 - York: W.W. Norton. p. 398 ↩︎
Charle de Montesquicu (1689-1755). ↩︎
Jean Jacques Rousseau (1712-1778). ↩︎
Frangois Voltaire (1694-1778). ↩︎
Denis Diderot (1713-1784). ↩︎
utilitarianism, ↩︎
فصلهای دیگر ...
- فصل 1: کتاب: جامعەشناسی کجروی